-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 آبانماه سال 1385 19:53
الهی!!! همه گویند : خدا کو؟؟؟!!!! حسن گویند: جز خدا کو؟؟؟!!!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 2 آبانماه سال 1385 23:49
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 2 آبانماه سال 1385 23:38
۳۰ مرداد ۱۳۸۴ ((به نام آنکه عشق را آفرید)) امروز فهمیدم که هیچ کسی معنی دوست داشتن و بلد نیست ولی خوب بلدن معنی دوست داشتن و بیان کنن ... وقتی یه دختر پسر می بینن فکر می کنن این دوتا چی کار می کنن می یان می گن شما هم و دوست ندارین و ... بد معنی دوست داشتن و می گن دخترو پسره به هم نگاه می کنن تو دلشون می گن ما که...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 1 آبانماه سال 1385 21:23
((به نام آنکه عشق را آفرید)) عید بر تمام مسلمانان مبارک قبول باشه
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 30 مهرماه سال 1385 20:21
سلام با امروز میشه ۳ روز که آسمون دلش گرفته و گریه می کنه داد می زنه فریاد می کشه خیلی غمگینه دوست دارم بدونم چی شده؟ که این قدر دلش پره ؟؟؟ می دونم اونم دلش گرفته از همه از همه عالم و آدم عاشق آسمونم مخصوصا اشکاش آسمونو دوست دارم واسه اینکه درست مثل خودمه شیه خودم آسمون وقتی که دلش می گیره گریه می کنه اشک می ریزه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 مهرماه سال 1385 00:58
آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، می خواهم بدانم، دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 مهرماه سال 1385 21:10
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 مهرماه سال 1385 21:03
الهی!!! چگونه گویم نشناختمت که شناختمت و چگونه گویم که شناختمت که نشناختمت
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 مهرماه سال 1385 22:42
الهی!!! چون در تو می نگرم از آنچه خوانده ام شرم دارم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 مهرماه سال 1385 22:03
خداوندا!! دستانم خال اند و دلم غرق در آمال یا به قدرت بیکرانت دستانم را تواناگردان یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 مهرماه سال 1385 15:23
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 مهرماه سال 1385 15:17
از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرنده ام از انس و جان شرنده ام حتی از روی شیطان شرنده ام که همه در کار خود استوارند این سست عهد ناپایدار
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 مهرماه سال 1385 16:51
ز اشک دیده نوشتم هزار نامه برایت مگر که نامه بیچارگان جواب ندارد . . . . فزت و رب الکعبه . . . التماس دعا شرمنده ام خدایا شرمنده ام
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 مهرماه سال 1385 22:59
الهی !!! اگر ستارالعیوب نبودی مااز رسوایی چه می کردیم؟؟؟ الهی!!! راه درست زندگی را نشان ده
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 مهرماه سال 1385 22:54
الهی شکرت که فهمیدم که نفهمیدم!!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1385 22:54
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1385 22:29
الهی!!! نه خاموش می توان بود نه گویا!!! در خاموشی چه کنیم در گفتن چه گوییم؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 مهرماه سال 1385 21:44
خاموش بود و تاریک اون که پر از صفا بود پابند عهد بسته پیمانه وفا بود کاغذ را خط خطی کرد با یک قلم پر از درد از درد دل چه گوید او مرد در شبی سرد می خواست تا بگرید خالی شود نمی شد انگار بغض می خواست جاری شود نمی شد مردی که آرزو داشت روزی ستاره می چید حالا به جای امید فصل خزان و می دید می خواست سوز عشق و ساز خوش ترانه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 مهرماه سال 1385 18:36
الهی !!! چه رسوایی از این بیشتر که . . . . گدایان از گدایان گدایی کنند!!!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 مهرماه سال 1385 19:39
الهی!!! نه خاموش می توان بود نه گویا در خاموشی چه کنیم در گفتن چه گوییم؟؟؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 مهرماه سال 1385 23:05
باز من ماندم و خلوتی سرد خاطراتی ز بگذشته ای دور یاد عشقی که با حسرت و درد رفت و خاموش شد در گور
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 مهرماه سال 1385 22:55
کاش تنها نبودم کاش تنها نیودم کاش وجود نداشتم کاش دوست داشتن خیانت دروغ عشق . . . . کاش...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 مهرماه سال 1385 22:39
الهی!!! عقل و عشق سنگ و شیشه اند عاشقان از عاقلان نالند نه از جاهلان!!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 مهرماه سال 1385 13:24
الهی نهر نحر نگردد ولی تواند با وی پیوندد و جدولی از او گردد
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 مهرماه سال 1385 20:14
الهی در شگفتم از آنکه کوه را می شکافد تا به معدن جواهر دست یابد و خویش را نمی کاود تا به مخزن حقایق برسد...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 مهرماه سال 1385 00:52
آن کس که دیگران را شاد نمی کند چگونه ممکن است به شادی دست یابد؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 مهرماه سال 1385 20:08
بسته زیبایی دریافت کرد. با عجله و با اشتیاق پوشش چشم نواز آن را گشودم اما بر خلاف انتظارم با مشتی میوه خشک که مورچه ها نیمی از آن را خورده بودند روبه رو شدم. همان هنگام درس ارزشمندی آموختم و آن این است که شوق و توقع ما نیست که محتوا را تعیین می کند. ما معمولا مردم را بنا بر ظاهر آنها قضاوت می کنیم حال آنکه لازم است به...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 مهرماه سال 1385 19:02
راز زندگی حقیقی چیست؟؟؟ . . . . آرامش در بحبوحه کارها و خاموش ذهن در میان مراقبه. . . به نظر تو چیست راز زندگی حقیقی؟؟؟
-
گوهر اندیشه
یکشنبه 9 مهرماه سال 1385 19:34
انسانی که رویایی ندارد چه خواهد بود؟ در واقع زیبایی رویاست که انسان را به پیش می برد.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 مهرماه سال 1385 20:47
خدایا! یعنی می بخشی چطور؟ شرمنده ام شرمنده