تنهایی

تنهایی

تنهایی

تنهایی

 

 

تا که بودیم نبودیم کسی

گشت ما را غم بی هم نفسی

تا که رفتیم همه یار شدند

خفته ایم و همه بیدار شدند

قدر آیینه بدانیم چو هست

نه به آن وقت که اقبال شکست

 

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
رضا نقی زاده چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:49 ب.ظ http://www.rezanaghizadeh.mg-blog.com

دوست عزیز از مطالبتان استفاده کردیم
بسیار سرسبز و خوشبخت باشید
عیدتان را تبریک می گویم و به شما عیدی می دهم برای گرفتن عیدی به وبلاگ ما سر بزنید
قدم سبزتان بروی تخم چشم ما
بسیار خوشحال می شوم با هم همکاری کنیم پس به حضورتان در وبلاگم دعوتتان می کنم
پیروز باشید
www.rezanaghizadeh.mg-blog.com
naghizadeh.reza@gmail.com
رضا نقی زاده

[ بدون نام ] چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:02 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
شعر زیبایی بود...
قدر آیینه بدانیم چو هست

نه به آن وقت که اقبال شکست

شاید باید بهش فکر کرد..

آزاد شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:36 ق.ظ

سلام دوستم

وبلاگت بوی عاشقی و از این جور برنامه ها رو می ده!!!!

یه نصیحت دوستانه

سعی کن هیچ وقت عاشق نشی چون به روز سیاه می شینی

ولی سعی کن دیگران عاشق تو باشند چون می تونی براشون ناز کنی









باشه جیگرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد