((به نام آنکه ... را آفرید))
به خدا غنچه شادی بودم
دست عشق آمد و از شاخم چید
شعله آه شدم صد افسوس
که لبم باز به آن لب نرسید
.
عاقبت بند سفر پایم بست
می روم خنده به لب خونین دل
می روم از دل من دست بر دار
ای امید عبث بی حاصل
دوستت دارم